جنگ چيز خوبى نيست که نيست
دوست راست خردورز ما اى ميل زده که عنقريب بين ايران و آمريکا جنگ در خواهد گرفت و بايد کارى کرد و کمپين و بمب گوگلى و لابى کردن و سر و صدا و پتيشن و خلاصه همه چيز را در دستور کار قرار دهيم.
عرض شود که ما که قرار بود يک مدتى نقش آدم قهر کرده را بازى کنيم و با دلى آرام و روحى شاد و قلبى مطمئن و ضميرى اميدوار از خدمت خواهران و برادران فانوس مرخص و به ديار باقى سفر کرده بوديم، از اينمهه بگير و ببند خوشمان آمد و چرتمان پاره شد. گفتيم اول يک چيزى براى فانوس بفرستيم که از ما بيش از اين دلگير نشوند بعد يک مختصر گرد و خاک خودمانى اينجا بکنيم و به خواب زمستانى خود برگرديم.
آخه پدر آمرزيده، فکر کردى ما تو اين سه سال در وبلاگستان چه شکرى داشتيم ميخورديم. چند دفعه گفتيم آقاى خامنه اى به روح شوهر عمه ات که گويا شيخ محمد خيابانى است کوتاه بيا. آقا روى هم رو ببوسيد تمامش کنيد. آخه ما که عرضه حمل سوخت را هم نداريم بمب اتمى را مى خواهيم چه کنيم ؟ لابد کليد آن را هم مى خواهيد بدهيد دست امثال اين قاطرهاى مجلس هفتم. در ثانى مگر همون امام شهيدان نبود که مى گفت: «جنگ چيز خوبى است»، « جنگ يک نعمت الهى است.» ما زبونمون مو در آورد تو اين سالها گفتيم آقايون اصلاح طلب به اين آقاى خمينى و آرمانهاى قشنگش کار نداشته باشيد، آنقدر آرمانهاى امام راه نيندازيد. عصر امام تمام شد. بگذاريد ببينيم چه خاکى بايد توى سرمون بريزيم. سه ساله داريم آب در هاون مى کوبيم که آقا جون کوتاه بياييد. هزار بدبختى داريم. حق مردم را بهشون برگردونيد. آدم بشيد. به فکر کار براى جوان ها باشيد. يک کم به دور و بر خود نگاه کنيد. چين دنيا را گرفت. قذافى الاغ آدم شد اما …
خوشمزه اينجا است که يک چند تا دوست روشنفکر هم پيدا شده اند و ميگويند جنگ چيز خوبى است. من مطمئنم که خيلى از اينها ژ-۳ را هم حتى به دست نگرفتهاند و نظام نرفتهاند وگرنه عين نقل و نبات حرف از جنگ نمى زدند. آقا اون جنگ مال فيلم ها بود، مال بازى هاى کامپيوترى است که دکمه رو مى زدى سى نفر مى رفتند رو هوا. آقا جنگ اصلا چيز خوبى نيست. ميدانيد چرا؟ ولش کن گفتن نداره. کسى که مى گويد جنگ راه حل است، گوشش را بر روى حرف بسته. ديگر گفتن ندارد. البته اونا هم دارند ميگويند که اگه جنگ نشد ولى بمب آقاى خامنه اى توى دست خودمون ترکيد چى؟ اينجاش رو من ديگه جواب ندارم، زياد هم بعيد نمى دونم!
به هر صورت جان عزيز است. جان شهيد هم عزيز است. من خودم خانواده شهيد زياد ديده ام که مصيبت ها بر سرشان آمده و هر روز به شهيدشان بد و بيراه مى گويند. جان آدم فقير و بدبخت و بيچاره هم عزيز است. بهشت نميخواهد، لااقل اين جهنم را از او نگيريد.
آخه وقتى چند تا لات عربده جو خوردهاند به پست همديگر از ما چکار ساخته است؟ يک گاو جنگى در بدر به دنبال يک شى نرم مى گردد که به او شاخ بزند، يک الاغ هم هست که هى باسن مبارکش را مى برد مى چسباند به شاخ گاوه. شما بفرماييد چکار از دست ما ساخته است؟ حرف من اين است که ما اصلا ول معطليم. ما (وبلاگ نويسان حقوق بشرى نه بنده) همينقدر که افسانه نوروزى را از مرگ نجات داديم، کلاهمان را بايد بيندازيم بالا. جان مادرتان دست از سر اين وبلاگستان برداريد. چه شما چه بقيه با اين ليست طويل شرح وظايف فوق طاقت و توان براى وبلاگستان، آقا اين دنيا دنياى مجازى است انتظار داريد دعواى ايران و امريکا هم اينجا حل و فصل شود؟ سعيتان مشکور. من فقط خواستم بگم که روى من حساب نکنيد. من با اجازه مى روم به قول ابطحى به چرت مرغوب خودم بپردازم. شرمنده کارى از ما شبه روشنفکران دنياى مجازى بر نمى آيد. کليدش به جيب مبارک آقاى خامنه اى است. لطفا با بيت رهبرى تماس حاصل فرماييد. اگر شش ميليارد و چند صد ميليون نفر بگويند نه دو نفر مى گويند آره، پرزيدنت بوش و رهبر معظم انقلاب!
من فقط کارى که مى توانم بکنم اينکه بگم جنگ چيز خوبى نيست و امام هم بيخود گفته و در هيچ پروژه آدمکشى هم شرکت نمى کنم. دل من مثل گنجشک است و خوشبختانه آزارى هم به کسى نمى رسانم. بقيه اش با بزرگان و اهل قدرت و قدرت طلبان. شب بخير. خوابى خوش در پيش.