برنامه نوروزی امسال بیبیسی فارسی
هادی خرسندی نمیدانم چرا به جای خنداندن مردم كینهورزی با اصلاحطلبان و خط امام كرد؟ وقت شادی نوروزی است نه تسویه حساب با خط امام و موسوی و مسخره كردن حجاب گل باقالی زهرا رهنورد و "كیسه" خواندن آن حجاب و یا مضحكه كردن "گنده" بودن "نوه امام" (حسن خمینی). بعد هم كه شروع كرد به پاچهخاری احمدینژاد. كاری ندارم احمدی نژاد و تیمش هم گاه كارهای خوبی هم ممكن است كرده باشند. نكته این است كه امیدوارم این دوستان قدری هم فكر كنند كه نوروز وقت تسویه حساب و اساساً حرفهای تند سیاسی زدن و تبلیغ سیاسی نیست.
"گلهای ماندگار"، كار مسعود بهنود بسیار خوب و حرفهای بود و اساساً یكی از بهترین برنامه های تولید شده در تلویزیون فارسی بیبیسی از ابتدا تا كنون بود.
"آبدارچی"، مستند حمید جبلی در مورد "احمد آقا" تداركچی و عاشق سینما، كاری بسیار عالی بود و اشك بر چشمها جاری میكرد. درك حمید جبلی و خانواده بنیاعتماد-كوثری از "زیر پوست شهر" را بگذارید در كنار درك بعضی از دوستان كنار گود از جامعه ما. بگذریم. شاید زمان پخشش برای بعد از تحویل سال مناسب نبود.
اما خود برنامه های اجرای موسیقی در موزه بریتانیا، انتخاب لوكیشنها، نورپردازی و فیلم برداری حرفهای بود. توضیحات پیرامون اشیاء و آثار باستانی گاه نادقیق و بعضی اوقات اشتباه بود. در معرفی اشیاء باستانی باید دقت باستانشناسانه به كار رود. هرچند كه امسال دوستان، بوعلی سینا را مدفون در اصفهان نخواندند بسیار شكرگزار هستیم!
گروهها هم تنوع خوبی داشتند هرچند كه علاقمندی خاص به سعید شنبه زاده بوشهری، این هنرمند فعال را هنوز متوجه نمیشوم. از كارش میشود لذت برد اما نه برای مدت طولانی، قومیتهای دیگر كجا بودند؟ كردها و آذریها چرا نبودند؟عاشیقها؟ تركمنها؟ بختیاریها؟ موسیقی بیرجند؟ موسیقی گیلكی؟ بساط ساز و دهل بعد از تحویل سال كجا بود؟ موسیقی سنتی ما كجا بود؟ چرا یك غزل هم در بیبیسی فارسی در قالب یك موسیقی خوانده نمیشود؟
پارسال هم هنگام نوروز در وبلاگ خود نوشتم. بهزاد بلور برنامهساز خوبی است و گروههای موسیقی دوروبر و كمتر شناخته شده را خوب میشناسد و پیدا میكند، اما یك مجری كاملاً غیرحرفهای است، صدایش یخ و بیاحساس است، زبان بدنش هم ارتباطی در كانتكست موضوع با مخاطب برقرار نمیكند. از همه بدتر این است كه خودش گمان میكند آدم شیرین و بانمكی است و شوخیهای جالبی میكند! لباس پوشیدنش هم كه متاسفانه یك فاجعه است. اینبار به جای كلاه راكام سرخپوست در نبرد با شوالیه دوهادوك (كه پارسال پوشیده بود و خیلی هم جدی با آن اجرا میكرد)، امسال یك دسته گل پلاستیكی همراه با برگ و شاخه روی سرش گذاشته بود. در ارائه كارهای هنری مدرن و مد روز(!) برای نوروز كه هنگام ارائه كار كلاسیك و سنتی است، یا دستكم باید با تلفیق انجام شود باید با احتیاط برخورد كرد. به نظرم بهزاد بلور نوروز را با كارناوال ریو اشتباه گرفته است.
همانطور كه گفته شد، طبق معمول جای موسیقی سنتی هم خالی بود. عجیب اینكه برخلاف برنامه پروپیمان پارسال كه از همه خوانندگان شهیر اعم از ابی، گوگوش، فرامرز اصلانی، آرش سبحانی، دریا دادور یا گروه آبجیز دعوت كرده بودند، امسال هیچ خبری از یك خواننده هم نبود. شاید مشكل بودجه وجود داشت. نمیدانیم. اما دریغ از دعوت از یك خواننده پاپ یا سنتی یا گروههای آشنای پرطرفدار.
برنامه نوروزی را با دعوت از چند نفر اهل ادبیات و آدم با ذوق با هزینه بسیار كمتر هم میشود پیش برد. نمیدانم چرا بیبیسی فارسی دنبال كارهای عجیب و غریب بهزاد بلوری در لحظه تحویل سال است؟ آوردن كسانی مثل عباس معروفی، مهدی جامی و مسعود بهنود به استودیو و غزلخوانی و شادباش گویی و خاطره تعریف كردن و یك بهاریه دستكم یكساعته گرفتن و تلفنی هم به كسانی مانند محمدرضا شجریان و سایه یا بهاءالدین خرمشاهی و حتی سروش زدن (سروش به عنوان یك مولوی شناس یا حافظ شناس)، چرا انجام نمیشود؟ درك اینكه چنین برنامه بهاریهای صدپرده از اجرای بهزاد بلور بهتر و دل نشینتر خواهد شد، كار سختی نیست. واقعاً این ماجرا قابل درك نیست كه بیبیسی چه عنادی با یك برنامه دلنشین و كلاسیك بهاریه در هنگام تحویل سال دارد.
به هرحال هردو برنامه "گلهای ماندگار" و "آبدارچی"، بسیار زیبا و تماشایی بودند و دست مریزاد ویژه به سینا مطلبی كه در هردو برنامه نقش سردبیری و اجرایی داشته است.
پینوشت: گفتگویی در فیس بوك بین ف.م.سخن عزیز و بنده در مورد كار ضعیف آقای هادی خرسندی درگرفته بود كه سخن به این گفتگو در نوشته خود در گویا نیوز در مورد شعر ضعیف و بسیار سطحی آقای خرسندی (پاسخ به اوباما!) ارجاع داده است. اینگونه شد كه به لطف آقای سخن، بحث خودمونی فیسبوكی ما سر از گویانیوز درآورد.
پینوشت دیرهنگام: "حقوقدان پاریسی" هم در این مورد مطلبی نوشته است. (*)
Labels: بهاریه, رسانه