همراهی با اعتصاب قدری گرسنگی كشیدن هم میخواهد
مسعود بهنود گفته است به زندانیان اعتصابی پیام بفرستیم. راه درستترش به نظرم این است كه اول خودمان دست كم برای دو سه روز هم كه شده در میادین چند شهر بزرگ دست به اعتصاب غذای تر بزنیم بعد به زندانیان پیام بفرستیم و از آنها خواهش كنیم اعتصاب غذای خودشان را بشكنند.
با كدام راه میتوانیم صادقانه به زندانیان سیاسی غیرتمندمان روحیه دهیم؟ اینكه پیامهای ویدیویی صرف در یوتیوب و فیس بوك بگذاریم یا بیاییم خودمان هم در یك اقدام عملی با زندانیان برای مدت كوتاهی هم كه شده همراهی كنیم.
از این جمع چندصدهزار نفره خارج كشوری كه خودشان را فعال سیاسی و جنبش سبز و آزادیخواهی و دموكراسی طلب و مشروطهخواه، طیف چپ، راست یا ایضاً فعال رسانهای میدانند و مینامند اگر صدنفر هم حاضر باشند در چند نقطه مانند میدان ترافالگار، مركز حقوق بشر روبروی برج ایفل پاریس و جلوی سازمان ملل در ژنو و نیویورك و دیوان داوری لاهه جمع شوند و بدون نشان دادن هیچ شعار و پرچم و سمبلی و تنها با نشان دادن عكس زندانیان سیاسی این حركت، اعتصاب غذای تر برای دو سه روز كنند بعد هركدام از آنها به زندانیان سیاسی پیام بدهند كه اعتصاب خود را بشكنند، آیا چنین حركتی تاثیرات مثبتی ندارد؟ آیا واقعاً چنین بی همت و بی انگیزهایم كه حتی به این گزینه ها فكر هم نمیكنیم؟
راستش از طرفی به فراخوان بهنود درست یا نادرست سؤظن دارم نكند بهنود هم مانند دوستان به زمینهسازی برای جلو بردن فعالیت مصالحهطلبهای داخل افتاده است (آن بخشی از اصلاحطلبان عافیتطلب كه دنبال مصالحه هستند و نامشان را مصالحهطلب باید نهاد) و برای همین از هیچ فرصتی برای بدست گرفتن جو عمومی باقیمانده و هدایت اعتراضها نمیگذرند. به هرحال اگر ماجرا را چنین بدبینانه هم نگاه نكنیم، پیگیری این حركت بسیار بهتر و موثرتر از این میتواند باشد و متاسفانه كسانی كه در جنبش حرفشان بیشتر خریدار دارد، بسیار عجیب است كه ریسك كار سیاسی را حتی در حد یك همفكری كوچك دسته جمعی با تعدادی دیگر و برگزاری یك تحصن سكوت و اعتصاب غذای یكروزه یا چند روزه با هركیفیت در یكی از میادین اروپایی و آمریكای شمالی را هم نمیخواهند بپذیرند.
كاری كه نمود بیرونی نداشته باشد و تنها جنبه رسانهای در شبكههای اجتماعی پیدا كند، گمان نمیرود كه چندان موثر باشد. هردو كار اعتصاب و پیام فرستادن را باید انجام داد.
حسن دیگر چنین فعالیتهایی همراهی در این حركت و تلاش برای نزدیك كردن مواضع گروههای مختلف با حضور فیزیكی برای انجام اعتصاب غذا و تحصن موجب همدلی و آغاز اولیه گفتگوها در همان میادین با استفاده از فرصت بدست آمده میشود و زمینهای خواهد بود برای سازماندهی بیشتر. تا تمرین سازماندهی نباشد، به تحولی امید نمیشود بست.
از اینهمه كجسلیقگی، بیعملی و ریاكاری جمعی سیاسی تك تك ماها در خارج و داخل در حیرتم و مشكل را هم در فرصت طلبیها و مصالحهجوییهای صرف دوستان مصالحه طلب داخل و همفكران و سمپاتهای خارج نمیبینم. مشكل در اینجاست با شبی دو ساعت سیاست ورزی بعد از شام و پای فیس بوك و توییتر نمیشود به تحولی دست پیدا كرد. مهم هم نیست كه چی میگوییم، ثمری ندارد چه حرف خوب بزنیم چه حرف مصالحهطلبانه چه حرف تند. باید كاری كرد در جهت سازماندهی ولو با اقدامات اولیه. از این زاویه، دیگر جریان مصالحهطلب تنها مقصر نیست. همه ما متهم هستیم به كوتاهی كردن، از جمله جریانهای تندی كه عملاً هیچكار دیگر بجز بد و بیراه گفتن به اكثریت جنبش سبز انجام ندادهاند.
امیدوارم كه این حركت همراه با اقدامات عملی هم باشد كه خوشبختانه خبر رسید دسته كم تعدادی از جوانان اصلاح طلب قصد انجام روزه سیاسی دارند. باز جای امیدواری هست، هرچند كه ما خارج كشوریها نمره قبولی تا این لحظه نگرفتهایم.
-----------------------------
دوستان لطفاً بنده را از منتشر كردن كامنت با نامهای ناشناخته یا بدون ارجاع به یك ایمیل واقعی معذور بدارید. واقعاً كامنتهای این چنینی را صرفنظر از اینكه چه نوشته باشند و محبت و لطفشان شامل حال بنده هم شده باشد، منتشر نخواهم كرد. در غیر این صورت اگر هر نوع انتقاد و نقد تندی هم به نوشته بنده یا اساساً خود بنده و عقایدم و نه شخص سوم داشته باشید، تنها كافی است نام خودتان یا یك ایمیل واقعی از خود را مشخص كنید و بلادرنگ نظرتان را منتشر خواهم كرد.
Labels: تبادلنظر, جنبش سبز, سیاست