<$BlogRSDUrl$>

پارسانوشت

بلاگ یا رسانه "پارسا صائبی" در مورد سیاست، اجتماع، فرهنگ، علم و تکنیک و گهگاه موضوعات مورد علاقه دیگر

توضیحات نو


دوستان لطفاً بنده را از منتشر كردن كامنت با نامهای ناشناخته (بی‌نام یا ناشناس و ...) یا بدون ارجاع به یك ایمیل واقعی معذور بدارید. واقعاً كامنتهای این چنینی را صرفنظر از اینكه چه نوشته باشند و محبت و لطفشان شامل حال بنده هم شده باشد، منتشر نخواهم كرد و اساساً نخوانده پاك خواهم كرد. گفتم كه گاه دوستان دور و نزدیك اهل رودربایستی نباشند، صادقانه بیایند حرفشان را هرچه كه هست بزنند و هر انتقاد و اعتراضی هم دارند شخصاً لطف كنند مطرح كنند و با هم گفتگو كنیم. خوب اشتباه و ایراد هم حتماً دارم و خواهم پذیرفت، ممنونتان هم خواهم شد. دیگرانی هم كه ممكن است حقوق بگیر جایی باشند وقت خودشان را پای كامنت‌گیر وبلاگ بنده حقیر تلف نكنند كه كامنت آنها را همانطور كه در بالا عرض شد، نخوانده پاك خواهم كرد و تحت هیچ شرایطی كامنت از فرد بی‌نام و ناشناس و بدون ارائه ایمیل واقعی منتشر نخواهم كرد. در غیر این صورت اگر هر نوع انتقاد و نقد تندی هم به نوشته بنده یا اساساً خود بنده و عقایدم و نه شخص سوم داشته باشید، تنها كافی است نام خودتان یا یك ایمیل واقعی از خود را مشخص كنید و بلادرنگ نظرتان را منتشر خواهم كرد.

 


بلاگ​چرخان


بلاگ چرخان حاوی وبلاگهایی است که میخوانم یا به پارسانوشت لینک داده​اند (یا هردو):

 

 

آرشيو

 

04/01/2004 - 05/01/2004 05/01/2004 - 06/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 07/01/2004 - 08/01/2004 08/01/2004 - 09/01/2004 10/01/2004 - 11/01/2004 11/01/2004 - 12/01/2004 12/01/2004 - 01/01/2005 01/01/2005 - 02/01/2005 02/01/2005 - 03/01/2005 03/01/2005 - 04/01/2005 04/01/2005 - 05/01/2005 05/01/2005 - 06/01/2005 06/01/2005 - 07/01/2005 07/01/2005 - 08/01/2005 08/01/2005 - 09/01/2005 09/01/2005 - 10/01/2005 10/01/2005 - 11/01/2005 11/01/2005 - 12/01/2005 12/01/2005 - 01/01/2006 01/01/2006 - 02/01/2006 02/01/2006 - 03/01/2006 03/01/2006 - 04/01/2006 04/01/2006 - 05/01/2006 05/01/2006 - 06/01/2006 06/01/2006 - 07/01/2006 07/01/2006 - 08/01/2006 08/01/2006 - 09/01/2006 09/01/2006 - 10/01/2006 10/01/2006 - 11/01/2006 11/01/2006 - 12/01/2006 12/01/2006 - 01/01/2007 01/01/2007 - 02/01/2007 02/01/2007 - 03/01/2007 03/01/2007 - 04/01/2007 04/01/2007 - 05/01/2007 05/01/2007 - 06/01/2007 06/01/2007 - 07/01/2007 07/01/2007 - 08/01/2007 08/01/2007 - 09/01/2007 08/01/2008 - 09/01/2008 09/01/2008 - 10/01/2008 10/01/2008 - 11/01/2008 11/01/2008 - 12/01/2008 12/01/2008 - 01/01/2009 01/01/2009 - 02/01/2009 02/01/2009 - 03/01/2009 03/01/2009 - 04/01/2009 04/01/2009 - 05/01/2009 05/01/2009 - 06/01/2009 06/01/2009 - 07/01/2009 07/01/2009 - 08/01/2009 08/01/2009 - 09/01/2009 09/01/2009 - 10/01/2009 10/01/2009 - 11/01/2009 11/01/2009 - 12/01/2009 12/01/2009 - 01/01/2010 01/01/2010 - 02/01/2010 02/01/2010 - 03/01/2010 03/01/2010 - 04/01/2010 04/01/2010 - 05/01/2010 05/01/2010 - 06/01/2010 06/01/2010 - 07/01/2010 07/01/2010 - 08/01/2010 08/01/2010 - 09/01/2010 09/01/2010 - 10/01/2010 10/01/2010 - 11/01/2010 11/01/2010 - 12/01/2010 12/01/2010 - 01/01/2011 02/01/2011 - 03/01/2011 03/01/2011 - 04/01/2011 04/01/2011 - 05/01/2011 05/01/2011 - 06/01/2011 06/01/2011 - 07/01/2011 07/01/2011 - 08/01/2011 09/01/2011 - 10/01/2011 10/01/2011 - 11/01/2011 11/01/2011 - 12/01/2011 12/01/2011 - 01/01/2012 01/01/2012 - 02/01/2012 02/01/2012 - 03/01/2012 03/01/2012 - 04/01/2012 04/01/2012 - 05/01/2012 05/01/2012 - 06/01/2012 07/01/2012 - 08/01/2012 08/01/2012 - 09/01/2012 09/01/2012 - 10/01/2012 11/01/2012 - 12/01/2012 12/01/2012 - 01/01/2013 01/01/2013 - 02/01/2013 02/01/2013 - 03/01/2013 03/01/2013 - 04/01/2013 05/01/2013 - 06/01/2013 06/01/2013 - 07/01/2013 09/01/2013 - 10/01/2013

 


آرشیو فانوس قدیم
آرشیو فانوس نو

ParsaSaebi[at]Yahoo.co.uk

© استفاده از مطالب اين وبلاگ با دادن لینک و ارجاع به نوشته، بلامانع است



 

Wednesday, November 30, 2011


محكومیت اقدام اشغالگران سفارت


هجوم بسیجیان را به داخل سفارت بریتانیا محكوم میكنم، این آدمهای فرصت‌طلب و بیفكر و احتمالاً اجیر شده، اگر اهل حرف و منطق و اعتراض مدنی بودند میتوانستند، جلوی در سفارت تحصن كنند و اتفاقاً اگر اینكار را برای چند هفته ادامه میدادند، تاثیرگذار می‌بود. خوب چه میشود كرد كه میخواسته‌اند بریزند و پاشنه در سفارت را از جا در بیاورند و چند سكانس فیلم پرحادثه بگیرند و نمایشی بدهند و آخر سر با حلوا و شله زرد نذری دهنشان را شیرین كنند! جای دلقكهای صداوسیما هم خالی بود واقعاً. معلوم نیست این نمایش را البته چه كسانی به پا كرده‌اند. هرچه بوده است به نظر میرسد با هماهنگی مقامات امنیتی بوده. این وحشی بازیها بیش از همه به نفع بریتانیا تمام خواهد شد.

اینكار جز محكومیت بیشتر ایران و انزجار جهانی فایده ای نه برای ایران نه حكومت و نه ملت و نه ایرانیان خارج از كشور خواهد داشت و بلكه هزینه های زیاد دیگری را به ما تحمیل خواهد كرد.

اینكار وجهه خوبی به بریتانیا داد كه در همین چند روز اخیر هم ایران را تهدید به حمله نظامی كرده بود و هم یكسویه و خودسرانه بانك مركزی ایران را تحریم كرد. همچنین تهدید به حمله نظامی از سوی كشورهای دیگر خصوصاً قدرتهای هسته ای بطور كامل ناقض پیمانهای بین المللی و محكوم است.


Labels: ,

0 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Sunday, November 27, 2011



بنگاه خبرپراكنی (و شبهه‌افكنی) بریتانیا (۲)

پیش‌نوشت: قبل از هرچیز مجدداً تكرار میكنم كه از تعدادی از تولیدات رسانه‌ای بی‌بی‌سی فارسی استفاده میكنم و خیلی از برنامه‌های آنان سودمند، حرفه‌ای و آموزنده هستند، اما این دلیل نمیشود كه موذی‌بازیهای بی‌بی‌سی فارسی را در حوزه منافع بریتانیا ندید و بهشان نگفت: آنی كه فكر می‌كنید ما هستیم، خودتان هستید!

پیش‌درآمد: ای كاش وقت اجازه میداد تا سوژه هایی را كه در این چند روز سریع پیدا كرده بودم یكی یكی با هم بررسی میكردیم، اما عجالتاً این آخری را سرسری و داغ داغ، خیلی مختصر داشته باشید و با هم بررسی و تكمیل كنیم و من هم از شما بیاموزم.

این خبر و این مقاله را یك نگاهی دوباره بیندازید. پیش فرض من بر این است كه - به قول زنده یاد علی حاتمی كه سالمرگ او هم نزدیك است - "آنچه گذشت" را شما میدانید و از وقایع روز خبر دارید! اینجا كه پای منافع حكومت فخیمه "پادشاهی متحده بریتانیای كبیر" به میان می آید، ببینید كه بی‌بی‌سی فارسی كه رسانه خوب و معقولی است، چه آتشی گرفته و چه آتشی دوچندان میسوزاند!

در خبر اول دوستان عزیز هیات تحریریه و سردبیران بی‌بی‌سی فارسی تیتر فرموده‌‌اند: "واکنش 'قاطعانه' بریتانیا به اقدام ایران در کاهش روابط" (!!)

"قاطعانه" را در داخل گیومه آورده‌اند كه یعنی ما مستقل هستیم و اینرا وزارت خارجه بریتانیا گفته است و ما نگفته‌ایم و كارمان درست است و مستقل هستیم! بگویم چه، كه محترمانه هم باشد؟ ارواح بابای زنده‌یاد چرچیل!
مشكل اساساً خود تیتر است! این سوال جدی مطرح است كه این "واكنش قاطعانه"، آقایان و خانمهای عزیز اهل رسانه "مستقل" بی‌بی‌سی، چیست و كدام است كه شما آنرا تیتر كرده‌اید؟ وقتی هنوز واكنشی انجام نگرفته از كجا میدانید قاطعانه خواهد بود یا نه؟ مگر شما رسانه نیستید؟ غیر از این است كه دوباره دو دوزه زده‌اید؟ آیا اگر شما برروال مسیر بیطرفانه رسانه ای میخواستید عمل كنید، آیا نبایستی تیتر میزدید: "وزارت خارجه بریتانیا: واكنش ما قاطعانه خواهد بود"؟
اینجا آن وسواس و دقت موشكافانه فخیمانه "بنگاه خبرپراكنی" كجا رفت؟‌

مشكل با حواشی و تكمضرابها و ریزه‌كاریهایی از این دست هستند كه مرتب هم تكرار میشوند و با این تكرارها هستند كه اثرگذاری‌های خاص دارند و اینجاها هیچگونه بی‌طرفی در كار نیست كه هیچ بلكه اتفاقاً شبهه افكنی و القای مطالب خاصی در ذهن مخاطب هدف قرار میگیرند.

در جای دیگری گفته میشود:"وزارت خارجه بریتانیا امروز بلافاصله به مصوبه مجلس ایران واکنش نشان داد."
استفاده از قید بلافاصله جالب است. وزارت خارجه هركشور در این موارد اساساً كلی كارمند دارد كه در این موارد، "بلافاصله" واكنش نشان دهند. كارشان همین است و شبانه روزی در این زمینه در هر وزارت خارجه‌ای، تعدادی دیپلمات كشیك وجود دارند كه لازم هم شد، سریع بیانیه بنویسند و بدهند شبانه بدست سخنگویشان، حتی وزیرشان یا رییس جمهورشان. خوب واكنش بلافاصله انجام شده و دست وزارت خارجه بریتانیا درد نكنه، دست تحریریه بی‌بی‌سی فارسی هم درد نكنه كه این واكنش سریع و بلافاصله وزارت خارجه (بخوانید اسپانسورها و رییس روسا) را شب سال نو دید و پوشش داد و روغن داغ مناسبی روی ماجرا (البته با تلاش زیاد برای ژست بی طرفانه گرفتن) ریخت. جالب این است كه ماجرا در سرویس جهانی بی‌بی‌سی اصلاً با این تیتر و این آب و تاب در متن پوشش داده نشده است و این جالب است. خود دقیق بخوانید و قضاوت كنید. بلكه در متن سرویس جهانی گفته است كه شورای نگهبان هم باید روی مصوبه مجلس نظر دهد!

دو كامنتی هم كه توسط خوانندگان سرویس جهانی در پایین صفحه آمده برگزیده‌ شده اینجا. تقریباً بیشترین حمایتها از ایندو كامنت شده‌اند و البته سردبیری سایت هم آنها را برگزیده است:

It always disappoints me hearing countries falling out with each other. You meet ordinary citizens from these nations and you'll find that they have many of the same concerns and cares as we have here! Power and politics in the hands of a few is a combustible mix, not easily relinquished

UK needs to have its own foreign policy and stop itself being run as another US state.

خوب باز گلی به گوشه جمال سرویس جهانی و ممنون از تعدادی از دوستان صلح طلب بریتانیایی، اما بی بی سی فارسی برای چه خودش را كاسه داغتر از آش می‌كند؟

برویم سراغ مقاله كه موضوع جالبتر میشود:

جناب محمد امینی در یك واكنش سریع، درست به همان سرعت بیانیه وزارت خارجه بریتانیا، مقاله‌ای مرقوم كرده كه تا توانسته در آن كوشیده است، اینرا القا كند كه ایران دست به "انتحار دیپلماتیك"(!) زده است و لیاقتش همان است كه دوست كشورهایی مثل "كامرون" و "گینه بیسائو" باشد. در آخر آورده كه ایرانیان با اینكار به پای خودشان شلیك كرده‌اند. سرتاپای این مقاله محكوم كردن عمل ایران است. كجای این مقاله بی‌طرفی بی‌بی‌سی را نشان میدهد؟‌ در جایی با وقاحت تمام میگوید: "سمت و سوی حرکت ایران در برنامه هسته ای اش هم تقریبا جای مانور چندانی برای آندسته از محافل در بریتانیا باقی نگذاشته که با تکیه بر تجربه عراق، خواهان اجتناب از حرکت در مسیر برخورد نهایی هستند."

پیام آشكار است. محمد امینی به تصریح میگوید: ایران كاری كرده است كه جنگ برسرش نازل خواهد شد و جای مانور چندانی برای چانه زن های صلح طلب باقی نگذاشته است و كوبیدنش و با خاك یكسان كردن زیرساختهایش اجتناب ناپذیر است. شما اگر این مقاله و این پاراگراف را جور دیگری میخوانید، لطف كنید با شدیدترین لحنها هم اگر شده، اشكال ندارد، نشان دهید كه بنده اشتباه میكنم. ها؟

آیا شما با نگاه كردن به این انتخاب عكس احمدی نژاد - كه مرده شور ریختش را البته ببرند - به این نتیجه میرسید كه این عكس همینطوری از نظر استتیك و زیبایی شناسانه برای این مقاله انتخاب شده و هیچ پیامی تصویری را القا نمیكند و بی‌بی‌سی خیلی گل و ماه و بی‌طرف است؟

آیا اساساً از نویسنده مقاله نمیشود پرسید كه اگر روابط بین دو كشور به چنان سطح متشنجی برسد و مراودات بازرگانی هم به حداقل رسیده باشد، چرا باید از كاهش روابط دیپلماتیك و اخراج سفیر یكی از آندو كشور در رسانه "بی‌طرف"، قیل و قالی راه انداخت و آنرا یك "اشتباه فاحش دیپلماتیك" و یك "حركت نمایشی" نامید؟ چطور است كه بریتانیا میتواند خودش را نخود هر آش كند و اول همه بانك مركزی ایران را یكجانبه و جلوتر از آمریكا حتی تحریم كند و آن كار ماجراجویی و نمایش نیست بلكه بقول خبرنویس بی‌بی‌‌سی " همکاری های بریتانیا با جامعه جهانی و آمریکا که در راستای اعمال فشار بر سر برنامه هسته‌ای ایران و بخاطر عدم متابعت تهران از قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد" (!) خوانده میشود (بخوانید همكاریهای بریتانیا با "جامعه جهانی" و بلكه پیشقدم شدن آن كشور خوش سابقه جهت درست كردن كیس عراق دیگر)، اما واكنش دیپلماتیك ایران كه عرفی و مسبوق به سابقه در عرصه روابط بین الملل هم هست، توسط رسانه گل و بلبلی و "بی‌طرفانه" بی‌بی‌سی فارسی چنین با آتش توپخانه سنگین رسانه‌ای مورد نكوهش قرار میگیرد؟!

بله؟

دوستان، اگر مخالف هستید، همینطوری حسی یا احساسی برخورد نكنید، دلیل بیاورید با هم دانشجویی بحث میكنیم و از هم می‌آموزیم و همه ما اشتباه میكنیم، بنده از همه بیشتر.

Labels: , ,

2 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Friday, November 25, 2011


به بهانه هشدارهای چهار بلاگ‌نویس

آدم وقتی بیرون گود و از روی سكوهای تماشاگران نوشته های دوستانی مثل مجید زهری، مسعود برجیان، مانی ب و داریوش محمدپور را میخواند خیالش راحت است كه دوستان در مجموع و كمابیش حرف خود آدم را دارند میزنند و اتفاقاً بهتر هم میزنند.

هركدام از این دوستان عزیز از سمت و سوی مشخص خود، نگاهی انتقادی و منسجم به عملكرد كشورهای غربی در قبال ایران دارند. خوب میدانیم كه هركدام از این دوستان هم خاستگاه فكری شناخته شده‌ای در حوزه سیاسی دارند، كه خوب بنا بر برچسب زدن نداریم و تنها برای نشان دادن تنوع و تكثری كه بین اینها هست با تسامح و بی‌دقتی می‌شود گفت كه مثلاً مجید از سمت جناح راست سمپات با سلطنت طلبها و مسعود از راستهای نزدیك به ملی-مذهبی ها، مانی ب. از چپهای مسلمان مخالف اسراییل و داریوش محمدپور از طیف سیاسی نو‌اندیشان دینی می‌آیند. هرچهارتای اینها هم به نوعی دل خوشی از حكومت فعلی ایران ندارند.

چیزی كه جالب است این است كه هرچهار نفر با این همه زاویه سیاسی نسبت به همدیگر، به این نتیجه رسیده‌اند كه قدرتهای غربی دارند زمینه را آماده میكنند برای فشار نابود كننده بر ایران و شاید هم نهایتاً جنگ. جنگی كه در آن منافع ملی ایران و اساساً حاكمیت ملی و تمامیت ارضی به تاراج خواهد رفت. هر چهار نفر دارند هشدار میدهند.
خصوصاً هشدار به كسانی كه گویا چشم و گوششان را بسته‌اند و جز به آزادی مرحمتی غربی و دموكراسی مطلوب كورپوریشنهای معظم به چیز دیگری نمی‌اندیشند. البته هزینه ها را هم كسانی دیگر باید بدهند و این عزیزان در جاهای امن و خوب دلار و پوند موسسات غربی را بگیرند و خرج كنند و نگران گذار ایران به آزادی و تمدن غربی باشند. گور پدر آن چند میلیون نفری كه پوستشان كنده خواهد شد و اگر ایرانی هم باقی ماند در ته این تحولات خانمان برانداز، كه یحتمل تكه تكه هم خواهد شد، این عزیزان تكه خوبش را لابد انتخاب كنند، ببینند در كدام "تكه" میشود سرمایه گذاری كرد و كجا مظنه زمین و ملك و ساختمان بالاتر خواهد رفت یا كه نه واقعاً ساده‌اندیشانه فكر میكنند كه آزادی برای ملتی كه همه چیزش را از دست داده در اثر جنگ و تحریم از نان شبی كه باید از آرد هسته خرمای رادیو اكتیوی نشده، چون زمان جنگ جهانی، بگیرد، واجبتر است. اینها هم بیایند كار فرهنگی، هنری، رسانه ای شان را در "سوییس وطنی" بكنند. چرا كه جوانان ایرانی آگاه هستند و اجازه نخواهند داد كه ایران، عراق و افغانستان شود! آری حتماً! اگر نه كه با یك درجه تخفیف ضد جنگ میشوند اما لازم است غربیان عزیز ماست خور چند میلیون ایرانی را بگیرند كه بعد از تحریمهای فلج كننده به آزادی برسیم و آخوندها كنار بروند كه این حضرات یا همفكرانشان تشریف بیاورند. شاید هم كسانی واقعاً فكر میكنند كه این تنها راه سعادت است و هزینه ای هم ندارد و غربیان زحمتش را برایمان میكشند، گویی كه یك جراحی ساده است! واقعاً چه غیرمسوولانه و چه غیراخلاقی. خجالت آور و مایه شرمساری است. فقط میشود تصور كرد كه این عزیزان چه از تاریخ كم میدانند و چه خودشان و تمام ایرانیان و تاریخ غارت این سرزمین را بد یا كم شناخته‌اند.

ایران دموكراتیك و متمدن و آزاد و آباد و فدراتیو را من و تو و ما با اندك اندك سعی و تلاش خودمان باید در طول چند دهه كم كم بسازیم و هیچ راه میانبری هم ندارد. اگر هم داشته باشد این نیست. مطلقاً خیر و سعادتی در جنگ و تحریم و تحقیر و نابودی و خرد كردن ایران و دزدیدن حق مسلم ایرانیان و نسلهای آینده نمیشود دید، مگر اینكه كسی بخواهد همه اینكارها را یكشبه انجام شده ببیند و با یك ورد جادویی ایران یكهو گلستان شود! مساله مساله حیثیت نیست مساله دزدیدن حق مسلم است. اگر حق غنی سازی را گرفتند (كه با تمام قوا زور می آورند برای همیشه بگیرند و هیچ گزینه دیگری هم جلوی راه ایران نمی‌گذارند)، دیگر نمیشود پسش گرفت. به همین سادگی. این مساله حیثیتی نیست، حیاتی است! شما فرض كنید همین الان خودتان رییس جمهور یا رهبر ایران بودید آیا حاضر بودید چنین قراردادی را امضا كنید؟ آیا اوباما حاضر میبود كه به فرض پروژه سفر به مریخ را برای همیشه كنار بگذارد؟ آیا هیچ نخست وزیری در بریتانیا حاضر است قراردادی امضا كند كه بریتانیا دیگر تا ابد در هیچ كجای دریاهای اطرافش چاههای جدید حفاری و سكوی نفتی برپا نكند؟ یا فرانسه گویانش را پس بدهد یا تضمین بدهد تا ابد آریانی از آنجا به فضا پرتاب نكند؟

به جماعتی خواب‌زده كه رویای شیرین آزادی آمریكایی میبنند، نمیدانم چه باید گفت. تنها امیدوارم هرچه زودتر بیدار شوند و كینه شتری به حاكمان فعلی جمهوری اسلامی یا حكومت اسلامی (یا هرچیز دیگری كه دوست دارند بنامیدش) را كنار بگذارند كه الان مساله، مساله وجود یا عدم وجود كشوری به نام ایران در میان است. انتقاد و نارضایتی از حكومت بی‌منطق، ناكارآمد، استبدادی و پر-از-ایراد فعلی به جای خود. جان میلیونها ایرانی در خطر است. در این میانه حكومت ایران هم بی تقصیر نیست اما غربیها واقعاً در این بحران دنبال منافع بشدت و واقعاً نامشروع خود هستند. اینها برای پنج میلیارد دلار سود و چند ده میلیارد دلار قرارداد جنگ به پا میكنند، دیگر چطور ممكن است دریای ثروت ایران و موقعیت مهمش در منطقه را نادیده بگیرند؟

مساله هسته ای ایران كاملاً راه حل مشخص دارد، غربیها به جای ژستهای شش در چهار به ظاهر متمدنانه، راهكارهای منصفانه (نه یك راهكار ظالمانه و زورمدارانه تك خطی) ارائه كنند. غربیان میگویند بیایید مذاكره كنیم. مذاكره در مورد كدام گزینه؟ مگر غیر از یك گزینه، ناعادلانه و نامعقول كه آن هم ترك دائمی و همیشگی فرآیند غنی سازی است، گزینه دیگری هم سر راه ایران گذاشته‌اند؟ كدام مشوق؟ مگر مشوق به قذافی ندادند؟ مگر برایش در سال ۲۰۰۳ هورا نكشیدند؟

ایران هم در این میانه مقصر است و به جای شلنگ تخته انداختن و در مورد فلسطین و لبنان و مسائل منطقه و جهان اسلام و حل مشكلات جهانی و مزخرفاتی از این دست یاوه گویی كردن، بیایند و بگویند ما از حق غنی سازی كوتاه نمی آییم اما حاضر هستیم برای یك بازه یك تا دو ساله مرحله به مرحله غنی سازی را بطور موقت متوقف كنیم. بگویند ما حاضریم اعتمادسازی كنیم و درهای سایتهای نظامی خود را به روی كارشناسان كشورهایی مانند چین و روسیه و نمایندگان تركیه و برزیل باز كنیم، میتوانند حمایت كشورهای دیگر را هم جلب كنند و در عین حال دنبال گفتگو با كشورهای غربی هم باشند. چندین راه برای اعتمادسازی هست.

از ایران اتمی صددرصد حمایت میكنم و امكان غنی سازی را حل مسلم ایران میدانم. اما در همین حال با رسیدن ایران به بمب هسته‌ای هم مخالف هستم و ایران اگر بمب و كلاهك هسته ای پیدا كند معلوم نیست كه آینده ایران و منطقه به چه سمت خطرناكی خواهد رفت. اما در این میانه سیاستهای غرب را هم محكوم میكنم، سیاستهایی كه جز فشار آوردن به ایران و تلاش برای حل نكردن مساله تا جای ممكن، پیشبرد بیزینس تحریم و امتیازگیری و نهایتاً استفاده از زور برای تحقیر و ضعیف كردن كشور و نهایتاً یا جنگ یا جنگ نرم اقتصادی برای ویرانی زیرساختهای كشور و بازسازی مجدد آنها از كیسه ملت نیست.

مساله مساله قراردادهای آتی است. جواب كارگران و مهندسان و كارمندان گرسنه غرب را باید داد. جواب سهامداران را باید داد. همینطور شهروندان همیشه در حال دوندگی و صاحب رای را كه اندكی نمایش سیاستمداران و بازیهای رسانه‌ای مغز آنها را شستشو میدهد.

روح تحقیر شده غربی باید التیام بیابد تا بتواند اعتماد بنفس پیدا كند برای نجات اقتصاد. ایران را باید تا توانست كوبید كه منفعتهاست در دشمن درست كردن از ایران و كوبیدن گاه و بیگاهش. ایران هم لازم است ضعیف و وابسته یا تجزیه شده باشد و بماند و از درون گرفتار باشد، این ایده آل غرب است. حتی اگر جنگ هم نخواهد، كه میخواهد و جنگ چیز خوبی برای غربی است كه همواره با بولدوزر جاده صاف كن اقتصاد بازار بوده. غرب نمیتواند بنشیند و دست روی دست بگذارد كه ركود اقتصادی و بدهی او را ببلعد. چند ده میلیارد دلار قرارداد چه اسلحه چه ساخت و ساز زیرساختها، فرجی است برای اقتصاد بیمار غرب. حواسها را هم خوب پرت می‌كند.

بدا به حال كسی كه اینها را نبیند و فقط دنبال آزادی‌خواهی تك بعدی و صرف آنهم به همت ماشین زور و سلطه غربیان، و به هزینه و ویرانی زندگیهای هموطنان دیگر باشد.

پی‌نوشت
: منظور از شاهد آوردن از دوستان عزیز نقاد روشنفكر و بلاگ‌نویس، نشان دادن تفاوتهای دیدگاههای سیاسی بود طبیعی است كه هركس در این سیالیت و پیچیدگیها دیدگاههای سیاسی خود را بازنگری میكند و نهایتاً به عنوان دیدگاه های سیاسی هركدام از ما، طیفهای گوناگونی از نظرات در هم تنیده میشوند و مورد قضاوت قرار میگیرند كه در مجموع نمیشود آنها را در قالب بسته دوگانه ها یا تقسیم بندی‌هایی مشابه ریخت. از زاویه دیدگاههای نقادی و روشنفكرانه كه ورای نظرات سیاسی هستند، حتی قضیه باز پیچیده تر هم میشود.

احتمال میدهم كه دوستان راضی به این ساده نگری نبوده باشند. همچنان كه دوست عزیز مانی ب. نیز در این مورد نظر خود را در بخش نظرات آورده است. تنها اقدامی سرسری برای رساندن منظور خود بود كه دوستانی با طیفهای مختلف سلیقه های سیاسی (كه همانطور كه گفته شد با بی دقتی تمام چیده شده)، دارند در مورد جنگ هشدار میدهند. این هشدارها مهم هستند. منظور این بود كه دوستانی دیگر كه فقط یك بعد از ماجرای آزادیخواهی و حقوق بشر را در ایران می‌بینند، ‌كمی چشمهایشان را باز كنند، بدون اینكه بخواهیم آزادی و حقوق بشر را خفیف و خوار كنیم.

وگرنه كه طبیعی است كه اگر كسی مثلاً به من هم بگوید تو چپی هستی آنرا خیلی ساده شده و سرسری می‌بینم. بهرحال از این چهار دوست عزیز عذرخواهی میكنم.

پی‌نوشت دوم:
نویسنده وبلاگ"بامدادی" هم در این زمینه كوشاست. ای زنده باد! سپاس فراوان از مسعود برجیان عزیز بابت معرفی و یادآوری.

Labels: ,

5 Comments | | Permalink

_______________________________________________

 

Monday, November 14, 2011


بنگاه خبرپراكنی (و شبهه‌افكنی) بریتانیا (۱)

پیش‌نوشت: ملالی نیست جز گرفتاریهای فراوان زندگی و گهگاه نظاره‌گر بودن آنچه كه بر ایران میرود. آنچه می آید حاصل برخورد اندكم با بعضی از برنامه های بی‌بی‌سی فارسی است كه ظاهراً نشان از یك تغییر روند و حركت در جهت فضا سازیهای خاص می‌دهد.

برای بنده هم تقریباً مسجل شده كه بی‌بی‌سی فارسی نیز در كنار صدای آمریكا دارد آتش میسوزاند، بدجور هم آتش میسوزاند، بلكه آتش تهیه برسر ایرانیان چارسوی عالم میریزد. تمام این جنگولك بازیها و جوسازیها و بازیهای رسانه‌ای و جنگ روانی و شبهه‌افكنی و القائات برای یك هدف هم بیشتر نیست. فقط یك هدف، آنهم این است كه فضا را برای گرفتن همیشگی حق مسلم غنی سازی و فن‌آوری هسته‌ای ولو به ضرب و زور تحریمهای فلج كننده یا بمباران هوایی و جنگ آماده كنند. این خود بحث مفصل دیگری است. فعلاً برگردیم به بنگاه آتش پراكنی بریتانیای كبیر:

در پادگان ملارد، گویا به اشتباه یا سهل انگاری یا بی‌عرضگی تعدادی از سپاهیان، مهمات عظیمی منفجر میشود، بی‌بی‌سی در همان روز (شنبه) سر از پا نمیشناسد، انگار كه مهمترین خبر عالم را كشف كرده است، لحظه به لحظه گزارش‌های هیجان‌انگیز و آدرنالین‌زا میدهد كه بله معلوم نیست چه خبر است و هی احتمالات متعددی ردیف میكند و چپ و راست از آب گل آلود میخواهد ماهی بگیرد كه همه مردم تهران و كرج و حومه و ساكنین دو استان از شرق تا غرب ترسیده‌اند و مردم فكر كردند حمله هوایی اسراییل شده و این جور تبلیغات دم دستی. بعد هم هی از مردم تاییدیه میخواهد بگیرد، كه آیا این خبر خبر مهمی نبود؟ آیا كار ما بی‌بی‌سی‌چی ها درست نبود كه حسابی پوشش دادیم؟!

اینها به كنار نكته این است كه هی بی‌بی‌سی نقشه هوایی به رخ میكشد كه اینجا پادگان است و اینجا نیست و فلان جا را شناسایی كردیم و از این نحوه القا كردنهای میلیتاریزه شده كه یعنی آمارتان را داریم و تیریپ پنتاگونی برایتان می‌آییم كه اینجا و اینجا عكس های هوایی چنین نشان میدهند، بله میشود مثبت‌اندیش و ساده‌گیر بود و گفت اینها دارند "كار رسانه‌ای بیطرفانه" خودشان را انجام میدهند، البته شرطش این است كه پرهای دم خروس بیچاره را كه از زیرعبا بیرون زده، نبینیم!

اساساً مدتهای مدیدی است كه هی بی‌بی‌سی عكسهای هوایی نشان میدهد، (حتی وقتی میخواهد در مورد زندان اوین، وزارت كشور، بیت رهبری در "خط و نشان رهبر" یا مجلس یا هرموضوع بی‌ربط دیگر خبری بدهد یا تفسیری كند) هی روی یك مكان كه سوژه خبری است زوم میكند و عكس هوایی بویژه نشان میدهد، شما را نمیدانم اما اگر كسی قدری با برداشت تصویری آشنا باشد، اینكار را نوعی كد دادن و جنگ روانی برای آماده كردن ذهنها و افكار عمومی جامعه ایرانی به حملات هوایی می‌تواند بداند و ببیند. البته شما هرطور كه دوست دارید فكر كنید و خوشبین باشید. من هم اصراری ندارم. خوب لابد شرط كار "بی‌طرفی رسانه‌ای" زوم كردن روی عكسهای هوایی و لنگلی بازی و پنتاگون گری است و مای كم سواد خبر نداریم. خوب "گوگل مپ" چیز خوبی است اما چرا نقشه نشان نمی دهند و عكس هوایی ماهواره‌ای آن اپلیكیشن را نشان میدهند؟ آٔنهم به هربهانه و برای هر موضوع باربط و بی‌ربط؟

بعد نوبت به برنامه مفرح نوبت شما رسید (بنده البته چنان بیكار نیستم كه "نوبت شما" تماشا كنم حساس شدم به آتش سوزاندن بی‌بی‌سی فارسی خواستم ببینم اینها روز شنبه چكار دارند میكنند كه با تماشای ده دقیقه از این برنامه همه چیز دستگیرم شد!)، در برنامه نوبت شما مجری خانم برنامه (كه نمیدانم اسم ایشان چیست) هرطور شده بحث "انفجار ملارد" را به اینجا كشاند كه: "چرا جمهوری اسلامی پادگانها را داخل شهرها میسازد!" (؟!!) یك بابایی زنگ زده بود در "نوبت شما" داشت حرف میزد كه: با منطقه ملارد و شهریار آشناست چون گهگاه برای تفریح و گردش به آنجا میرود، خانم مجری نوبت شما كه نه پونه قدوسی بود نه صنم دولتشاهی، با كمال نادانی یا تجاهل برخاسته از اطاعت از بالادستیها و بلكه خوش خدمتی بیشتر، بلافاصله برگشت سوال كرد: "به نظر شما چرا حكومت باید پادگانها را كنار پارك‌ها بسازد؟!!" (بله درست خواندید، ایشان گفتند "پارك ها"!!) حیرت‌آور است! شهریار و پاركها؟؟!

یعنی كه حكومت گروكشی كرده و پادگانها را آورده داخل شهر كه اگر حمله هوایی شد و این وسط غیرنظامیان هم كشته شدند، تقصیر حكومت ایران است نه كشورهای مهاجم! لابد از دید عده ای از بالادستیهای خط بده، كه امیدوارم دست كم ایرانی نباشند، الان هم بهترین موقع است كه تا میتوانیم القا كنیم كه حكومت ایران از همان ابتدا بی حساب و كتاب پادگانهایش را نچیده است، بلكه چنین روزهایی را كه خطر حمله هوایی هست میدیده كه از مردم به عنوان سپر انسانی استفاده كند، به شیوه كثیف آفیس پالیتیكس انگلیسی (رجوع كنید به سریال خانه پوشالی): اینرا من نگفتم بلكه طوری القا كردم كه شمای مخاطب خودتان به این نتیجه برسید و چون نتیجه خودتان است آنرا قبول كنید و بلكه دوست بداریدش. چنانكه چندتا از مخاطبین تلفنی برنامه هم چنین در دام افتادند).

حضرات كارمند بی‌بی‌سی ازصدر تا ذیل: اگر ریگی به كفشتان نیست، مساله مدیریت شهری پادگانها را چرا این میانه در برنامه نوبت شما وسط میكشید؟‌ از كارشناسان رسانه‌ای سوال میكنم و وجدانشان را به داوری می‌طلبم. برنامه نوبت شما كه قرار بوده حول و حوش گمانه زنی‌های مختلف در مورد اینكه "امروز در پادگان سپاه چه شده و شما چه دیده‌اید و تجربه خودتان را با ما در مورد حادثه امروز با ما درمیان بگذارید" چطور باید هی برای چندین بار و با القائات متعدد، گیر بدهد به این سوژه كاملاً غیرمرتبط و ناشیانه و احمقانه: "چرا پادگانها در داخل شهر ایجاد شده‌ا‌ند؟" و چندین و چند با روی این مساله حاشیه ای مانور بدهد و آنرا عملاً به سوال شماره دوی برنامه نوبت شما كند؟

اول اینكه باغ و مزرعه اطراف ملارد و شهریار با پارك و بوستان فرق دارند و آنها را شهرداری هیچ شهری برپا نكرده‌! باغهایی بوده اند كه از هرسو رو به نابودی هستند و البته با آن پادگانهای موردنظر سپاه هم چندین كیلومتر فاصله دارند. شهرك اندیشه و ملارد و شهریار هركدام ده كیلومتر با این پادگانها فاصله دارند. بعد هم نمیشود كه پادگان را برد وسط جازموریان كه از همه جا دور باشد (و احتمالاً مشكل حمله هوایی تمیز نیروهای ناتو به آن پادگان هم برطرف شود، نه كه غربیها دغدغه كشتن بومیان غیرنظامی كمتری دارند، ارواح اجدادشان؟!) بله سپاه سهل‌انگاری كرده در نگهداری مهمات و موشكها اما این مساله ربطی به اینكه "جمهوری اسلامی پادگانها را به داخل شهرها آورده ندارد" به طریق اولی اساساً به موضوع برنامه "نوبت شما": "امروز شما چه دیدید و شنیدید در مورد این انفجار"، ربطی ندارد، مگر اینكه بی‌بی‌سی فارسی بخواهد برنامه‌های غنی‌سازی شیطنت و القائات خودش را با درصد خلوص بالایی ادامه دهد. برنامه ای با موضوعی بسازد، اما اجندای هماهنگ دیگری را پیش ببرد.

درثانی هركسی با مختصر فكری، اگر ریگی به كفشش نباشد، میفهمد كه مساله پادگانهای داخل شهر، مساله مدیریت شهری است و دستی امنیتی هم پشت این ماجرا نیست. اتفاقاً سالهای سال است كه این مسائل در حوزه مدیریت شهری مطرح و بحث شده و سالهای سال است خود جمهوری اسلامی دنبال حل كردن این مساله بوده و برنامه زمانبندی هم داده، اتفاقاً در مورد پادگانهایی مانند پادگان جمشید، جی، باغشاه، عشرت آباد، دوشان تپه و قلعه مرغی و ... صدق میكند و نباید فراموش كرد كه این پادگانها چندین دهه پیش برپا شده‌اند و در آن زمان در حاشیه شهرها بوده اند، چه باید كرد كه شهرها در چند دهه گسترش پیدا كرده اند و تمام پادگانهایی را كه زمانی بیرون از محدوده شهری بوده اند از هرسو دربر گرفته‌اند. واقعاً خیلی رو و وقاحت میخواهد كه كسی چنین پدیده‌ای طبیعی و تدریجی را تعمدی بداند و بلكه آنرا گردن جمهوری اسلامی هم بیاندازد، آنهم توسط رسانه رسمی دولت فخیمه بریتانیای كبیر!

اما راجع به پادگانهای سپاه در آن منطقه انفجار كه دیگر اصلاً قیاس مع الفارق است و واقعاً این مناطق بیرون شهرهای تهران و كرج هستند و هركس مختصر عقلی داشته باشد میفهمد كه پادگان را نمیشود برد وسط دریاچه حوض سلطان و كویر لوت ساخت كه خیال بنگاه خبرپراكنی بریتانیای كبیر هم راحت شود و لذا در حملات هوایی هم دوستان خلبان ناتو (!)، رفقای تعدادی از عزیزان روشنفكرمان كه لطف فرموده‌اند راه نجات ایران را در بمباران می‌بینند!، و موشك پران های ناوهای جنگی و زیردریایی ها بتوانند كار تمیز انجام دهند!

جالب اینجاست كه كسانی هم در "نوبت شما" زنگ میزدند و میگفتند كه جمهوری اسلامی میخواهد "با آوردن پادگانها به داخل شهرها" (؟؟ بله؟! بله درست خواندید، كامنت دو سه نفر در برنامه نوبت شما دقیقاً با همین عبارات بود!) "از مردم به عنوان حفاظ و سپر انسانی استفاده كند و از كشته شدگان غیر نظامی حملات هوایی بهره برداری تبلیغاتی كند!"

واقعاً وقاحت تا كجا؟ همه اینها كه گفتم آیا واقعاً بدبینانه و توهم آمیز و غلو و "اور ریكت" هستند و انشالله گربه است؟‌ ما هم امیدواریم كه اشتباه كرده باشیم، اما چه كنیم كه شواهد زیاد هستند.

البته بحث اینكه سرداران معظم جهادخودكفایی سپاه توان و لیاقت حمل دوتا كلاهك موشك و برقرار كردن سیستمهای ایمنی سفت و سخت را در پادگانها ندارند البته بحث شیرین دیگری است.

حرف و گفتنی زیاد هستند و وقت بنده بدلیل گرفتاریهای زیاد كم. اما باز در مورد شیرینكاریهای بی‌بی‌سی و كلاً كشورهای غربی (هركدام جداگانه)، گاه و بیگاه خواهم نوشت.

پی‌نوشت: با كلیت بی‌بی‌سی فارسی مشكلی جدی ندارم، به شرط اینكه حواسمان به مارمولك بازیشان باشد كه در چند هفته اخیر كاملاً در خط وزارت خارجه بریتانیا حركت میكنند و این مساله را خواهیم شكافت كه اساساً منافع بریتانیا در مورد ایران چیست و كدام استراتژی را دارند پیگیری میكنند، مستقل از اینكه در حال حاضر خود امثال ما هم چه زاویه دید زیادی با حكومت كنونی ایران داریم.

بی‌بی‌سی دقیقاً از چند هفته پیش كه وزارت خارجه بریتانیا مواضعی تندتر علیه ایران ارائه كرد، تندتر و در جهت آن فضا سازی شروع به حركت كرد و اینكار را هم با مارمولك بازی خاص خودش انجام میدهد و در میان برنامه های خوب و عادی خودش اینها را با ضربآهنگ زیادی دارد پخش میكند.

اما شاهد هم از غیب رسید. این مقاله را بخوانیم تا متوجه شویم كه بی‌بی‌سی در چه مدار جدیدی افتاده است.


Labels: , ,

3 Comments | | Permalink

_______________________________________________